قدم بر می دارم در این راه. 

نمی دانم به چه امیدی

قدم بر می دارم در این راه.

من که در ابتدا تمام شدم.

در این میانه به دنبال چه چیزم.

شاید چون هنوز باید.

بله کلمه هنوز.

همان است که مرگ یک رویا را.

به تاخیر می اندازد.

نمی دانم این کار درست است یا نه.

اما با مرگ نمی توان ادامه داد.

 

ادامه می دهم چون.

هنوز یک نفس.

برای روز مبادا نگه داشته ام.

از آن همه هوای در سر.

آن هم در دلم مانده.

که یا مرا به زندگی بر خواهد گرداند.

یا آخرین نفسم خواهد بود.

برای ترک جان.

دلم می خواهد بمیرم، اما کمی دیرتر.

شاید هنوز زندگی باید کرد.

 

در التهاب یادها.

جلادی بی رحم.

هزاران رویا را در دل.

گردن زده.

اما به خون گرم این رویاها.

هنوز دلگرمم.

که اگر بی گناه کشته شدند.

روزی زنده خواهند شد.

مثل شهید.

مثل عاشق.


واژه های از جنس آسمان

مثل عاشق

نمی ,مثل ,  ,رویا ,یک ,دلم ,در این ,قدم بر ,مثل عاشق ,رویا را ,چون هنوز

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

waterenekas خرید کتاب الکترونیکی philosophy-book خانه کتاب خرابِ عشق گاه نوشت های مبین گلستانی postch رایگان پکیج دستان جادوگر sarzaminelaleha50